موارد فسخ نکاح

چاپ

نکاح عقد است و باید شرایط اساسی سایر عقود را دارا باشد ولی قواعد عمومی معاملات را تا جایی می توان در نکاح اعمال کرد که با طبیعت ویژه ی آن سازگاری داشته باشد.

قانونگذار به دلیل حفظ حقوق فردی و تایید سلامت اراده ی دو همسر,نکاح را در سه مورد عیب و تدلیس و تخلف از شرط صفت قابل فسخ اعلام نموده است.

فسخ نکاح ایقاع است بنابراین به اراده ی صاحب حق واقع می شود و نیازی به رضایت طرف مقابل ندارد.هم چنین برای فسخ نکاح نیازی به مراجعه به دادگاه نیست اما شخص صاحب حق باید تصمیم خود مبنی بر فسخ نکاح را اعلام دارد.

 تفاوت فسخ نکاح و طلاق

با اینکه فسخ و طلاق هردو منجر به انحلال نکاح می شوند و مدت عده در هردو یکی است ولی ماهیت حقوقی آنها متفاوت است و هرکدام آثار و شرایط خاص دارد که به اختصار بیان می داریم:

1-طلاق عمل حقوقی تشریفاتی است ولی نکاح تشریفات خاصی ندارد.

2-طلاق در صورتی صحیحا واقع می گردد که شرایط خاصی در زن موجود باشد ولی طبق ماده ی 1132 قانون مدنی رعایت این ترتیبات در فسخ نکاح شرط نیست.

3-برای وقوع طلاق به اجازه ی دادگاه نیاز است ولی در فسخ نکاح رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است.

4-در طلاق رجعی شوهر می تواند در زمان عده رجوع کند ولی در فسخ نکاح رجوع امکان پذیر نیست.

 موجبات فسخ نکاح
وجود عیب

از آنجایی که استحکام خانواده از امور مربوط به نظم عمومی است نمی توان موارد فسخ نکاح و برهم زدن خانواده را به داوری عرف واگذار کرد.به همین دلیل قانون مدنی عیوب زن و مرد را با دقت معین کرده است.
عیوب مرد

به موجب ماده ی 1122 قانون مدنی عیوب زیر سبب بوجود آمدن حق فسخ نکاح برای زن می شود:

1-خصا:خصی به کسی گفته می شود که اخته شده باشد.البته خصا در صورتی برای زن حق فسخ ایجاد می کند که قبل از وقوع عقد نکاح حادث شده و زن نیز نسبت به آن موضوع آگاهی نداشته باشد.

2-عنن:به معنای ناتوانی شوهر در ایفای نقش جنسی است البته مشروط به این است که رابطه ی زناشویی حتی یک بار هم میان زن و شوهر واقع نشده باشد.

3-مقطوع بودن آلت تناسلی

 عیوب زن

به موجب ماده ی 1123 قانون مدنی عیوب زیر سبب حق فسخ نکاح برای مرد می شود:

1-قرن:وجود داشتن استخوان یا گوشت زائدی در رحم زن که مانع نزدیکی شود.

2-جذام

3-برص:به معنای پیسی

4-افضا:یکی شدن مجراهای واژن

5-زمین گیری

6-نابینا شدن هردو چشم

البته این عیوب تنها در صورتی برای مرد حق فسخ ایجاد می کند که هنگام عقد وجود داشته و مرد به آنها توجهی نکرده بوده باشد.هم چنین اگر این عیوب بوسیله ی عمل جراحی یا به هر طریق دیگری درمان شوند حق فسخ مرد از بین می رود زیرا مبنای قانون برای ایجاد این حقوق فسخ جلوگیری از ضرر مرد است.

 جنون زن و مرد

به موجب ماده ی 1121 قانون مدنی جنون و دیوانگی عیبی است که مشترکا اگر در هریک از زن و شوهر وجود داشته باشد سبب ایجاد حق فسخ برای طرف دیگر می شود.

 تدلیس

تدلیس یا همان فریب دادن که تعریف آن در ماده ی 438 قانون مدنی آمده است یکی از موجبات فسخ نکاح است.تدلیس در صورتی سبب ایجاد حق فسخ می شود که یا باعث مخفی ماندن یکی از عیوب پیش بینی شده در قانون شود یا باعث نمایاندن صفتی شود که وجود آن به حکم اراده ی زوجین مبنای تراضی قرار گرفته است.
وجود دو رکن مادی و معنوی برای تحقق تدلیس لازم است:

رکن مادی:فرد عملیاتی انجام دهد که عیب را بپوشاند یا صفتی را که مدنظر طرف دیگر عقد است وانمود کند.

رکن معنوی:کارهای فریبنده ی فرد باید ارادی و عمدی و به قصد فریب انجام شوند.

 تخلف از شرط صفت

به موجب حکم ماده ی 1128 قانون مدنی هرگاه زن و شوهر به طور ضمنی یا مصرح صفتی را در همسر خود شرط کنند فقدان آن صفت در او برای طرف مقابل ایجاد حق فسخ می نماید مانند شرط وجود پرده ی بکارت در زن.

 وضع مهریه در فسخ نکاح:

چنانچه نکاح پیش از نزدیکی فسخ شود مرد تکلیفی در دادن مهریه ندارد.خواه فسخ از جانب او انجام شده باشد یا به اراده ی زن.استثنائا این حکم در موردی که دلیل فسخ ناتوانی مرد است اجرا نمی شود زیرا حکم ماده ی 1101 زن را مستحق نصف مهریه می داند.ولی اگر فسخ نکاح بعد از نزدیکی انجام شود مطابق فقه مرد موظف است تمام مهر را به زن بپردازد.

در این مقاله که متعلق به موسسه ی حقوقی دادپیشگان تحت نظارت دکتر علی باغانی میباشد کوشش شده است اطلاعات مفیدی در رابطه با فسخ نکاح در اختیار خوانندگان قرار گیرد.مشاورین حقوقی مجرب موسسه ی حقوقی دادپیشگان آماده ی راهنمایی شما در این زمینه می باشند.